عشق یعنی۰۰۰۰۰

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم ..........

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم ان عاشق دیوانه که بودم

درنهان خانه ی جانم گل یادتودرخشیدباغ صدخاطره خندیدعطرصدخاطره پیچید......

این صدای پسر بود که نجوا میکرد ودختر سر بر سینه ی او گذاشته ارام ارام ذوب میشد.

غافل از دنیایی که دیگرمعنایی برای عشق نداشت!!!!!!!!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
اشکان دوشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:03 ب.ظ http://del.sub.ir

زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد