گل پرپر

             این که پاره پاره به خاک سپرده می شود  

                              پاره تن کیست؟                                  

چه دشمن می داشتنداو را که بعداز اودخترش این چنین زخم آلوداست

     ندیدم اما شنیده ام از راستگویانی که عجیب آزردنداو را

                    و جالب آنکه گفته است پدرش:

((هرکه بیازارد او را آزرده است مرا و هرکه بیازاردمرارنجانیده است خدا را))

پس باید خدایشان عجیب از دستشان رنجیده باشد؟!

 

 

                  

حقم ده

به یادم آمد آن روزی را که آغاز کردیم  دعا را برای آن در پس پرده غیبت تا شایدچشممان به زینت دیدار روی او مومن شود.

چه خالصانه فرج طلب می کردیم . اما نمی آمد.

گمان می کردیم که اشتباه دعا می کنیم !اما آرام آرام فهمیدیم که قصد امتحان ما را دارد.

متوقعم از تو که درپس پرده غیبتی برایم دعا کنی .از آنجا که در کتابی خواندم (مکیال المکارم)

مردی سنی مذهب فقیر اما زبان دار و پر جرعت به قصد دادخواهی به دربار متوکل رفته بود.

بانگ زدند: ((متوکل علی بن محمد پسر رسول خدا رامی خواهد)) 

مرد سنی جویا شد که او کیست؟     گفتند:رافضی هاامامش می خوانند گویامتوکل قصدکشتن او را دارد.

  مردسنی:می ایستم تااو را ببینم. و ایستاد و اورا دید وچون اورا دیدگفت:چنان مهر او درسینه ام جای گرفت که خیرخیر او را می نگریستم و او خاشعانه یال اسبش را نگاه می کرد.

من از اینهمه زیبایی در دل لب به دعا گشودم:

که ای خدا این مرد چه مهربان است ورئوف .چه زیباست ورعنا الهی که از شر متوکل در امان بماند وکسی آسیبی به او نرساند.

همچنان مشغول دعا در دل بود که با مرکبش از کنارش گذر کردوگفت:

آمین خدا دعایت را اجابت کند وتورا از مال و منال وفرزندان غنی سازد. 

این آمین او برنجوای قلبم تکان داد دلم را واز آن خود کرددلم را چون به شهر خود باز گشتم خود را ازمال ومنال وفرزندان غنی یافتم وباقی عمر را به او که راز دلم شنیده اقتدا کرده شیعه شدم.

  حقم ده که متوقع باشم ازتوکه او سنی بود وما شیعه .

اوچون وصفش شنید ایستادتاببیندش .چون دیدش دندان گیر محبت اوشد.عاشق شدو اوچون برنجوای دلش آمین گفت یقین پیداکردوشیعه شد.

درحالی که من وصفش شنیده چند سالی ایستاده اماندیدمش باآنکه ندیدمش دندان گیر محبت اویم عاشق اویم  .

اودعادردل گفت وبروی او یقین کرد من دعا برلب میگویم وبه خیال تویقین کردم .

بادیده هیچ ندیده ایم وبا گوش هیچ نشنیده ایم 

ماییم ((یومنون بالغیب)) پس چرا دعایمان اجابت نمی شود؟

 چرا دعایمان نمی کنی؟ این امتحان تا به کی به درازا میکشد؟

مادرم فاطمه زهرا

((بازهم دهه ی فاطمیه آغاز شروع شدن رنج شیعه))

آن زلزله ی عظیم کی رخ خواهد داد ؟؟؟

آن انقلاب پرانتقام کی خواهد رسید؟؟؟

که بیرون کشد آن ملعون بریده عقل را و بکوبد در گوشش به جرم آنکه بی جرم وجنایت نیلی کرد صورتی را.....

پاره کرد بند دل هزاران هزارشیعه را که آرام نگیرند مگر به آرامش قلب او

وآرام نگیرد قلب او مگر به شنیدن صدای رسای او

از کنار کعبه دلها (که ای دوستداران اناخیرولکم اگر مومن باشید)

 

عمه ام زینب

وامروزتولدی است ازنوع آسمانی

صدای ولوله ی آسمانی را می شنوید!

دختری بدنیا می آید هشدار وخبردار باشید. که بنت علی(ع) به دستان فاطمه سپرده می شود.

عمه ای بدنیا می آید. سپند آرید و غوغا را به پا دارید که این دردانه ی زهرا فقط چند سال

 فرصت خندیدن دارد. . . .

فرصت مادرداشتن دارد. . . . .

هجرت نکردن وحسین دیدن . . . .

تولد عمه ام زینب (س)برعموم شیعیان ومنتظران مبارک باد